جدول جو
جدول جو

معنی اسبی رود - جستجوی لغت در جدول جو

اسبی رود
از توابع دهستان کلارآباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دجله. دیله. کودک دریا. این کلمه در ذیل دجله در مراصدالاطلاع چاپ طهران ’اربل رود’ و در معجم البلدان چاپ مصر ’آرنک رود’ آمده است، و شاید هر دو مصحف اروندرود باشد
لغت نامه دهخدا
(اِ)
اسپه روز. اسپی ریز. رجوع به اسپه روز شود، مؤلف مجمل التواریخ و القصص در ذکر همدان آرد: اما بوقت اسلام از همدان اسپیددز مانده بود و بعض خانها در حوالی (و) آنرا قصر ابیض میخواندند. (مجمل التواریخ و القصص ص 522)
لغت نامه دهخدا
(اِ پَ)
رودی به مازندران. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 6 و 26 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بمعنی ملجاء، یکی از شهرهای بنی اشیر است. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(اِ وَ)
ناحیه ای در ساری. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 56 و 121 بخش انگلیسی). رجوع به اسفیورد شورآب شود، یکی از قرای نیشابور. (معجم البلدان) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
بترکی اسم فلفل است. (تحفۀ حکیم مؤمن). در ترکی امروز اسیوت تلفظ کنند
لغت نامه دهخدا
(سَ بُ)
دهی است از توابع ولوپی از دهات سوادکوه مازندران. (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو)
لغت نامه دهخدا
روستایی از دهستان کلارآباد
فرهنگ گویش مازندرانی
نام قلعه ای قدیمی که بر فراز کوهی مشرف بر دشت کجور قرار داشته
فرهنگ گویش مازندرانی